در مطلب "بازیگوشی بزرگسالان چیست؟" درباره ی بازیگوشی بزرگسالان و فواید آن گفتیم. اگر دوست دارید بازیگوش تر شوید، با بازی شروع کنید. می پرسید چه بازی ای؟ شما هر فعالیتی را می توانید تبدیل به بازی کنید. تنها کافی است ویژگی های بازی را به آن ببخشید. اگر می پرسید چگونه؟ ادامه ی این مطلب را بخوانید {1}. اول از همه فشار نتیجه را از آن فعالیت حذف کنید. اگر برای لاغر کردن، ورزش می کنید، ورزش برای شما تبدیل به عذاب الهی خواهد شد. در حالی که ورزش با آزادسازی انتقال دهنده های عصبی و هورمون های مربوط به شادی و نشاط، به صورت پیش فرض باید موجب شادی شما شود. پس ببینید تاثیر رویکرد ذهنی شما نسبت به ورزش تا چه حد مهم است که اثر فیزیولوژیک طبیعی ورزش بر بدن شما را تحت شعاع قرار می دهد و ورزش را از فعالیتی بالذات لذتبخش به عذاب الیم تبدیل می کند! یکی از مهم ترین عواملی که باعث این مسئله می شود، فشار نتیجه است. نتیجه محوری موجب می شود از فرآیند غافل شوید. به خصوص اگر نتیجه نگیرید. وقتی نتیجه های آینده، تمرکز اصلی شما می شوند، فرآیند به کناری رانده می شود. نتیجه های مطلوب، صرفا همچون فانوس دریایی ای هستند که از دور سوسو می زنند و در همین حد نیز اهمیت دارند. صرفا برای این هستند که در این اقیانوس گم نشوید و اینکه به کدام سو بروید را نشان شما دهند. ولی تمرکز اصلی شما باید داخل قایق تان باشد، بادبان ها را تنظیم کنید، دست نوازش باد و آفتاب را بر صورت خود لمس کنید. با لالایی امواج دریا آرام بگیرید و به تدریج به سمت هدف بروید؛ بی آنکه بدانید کی به آنجا می رسید و یا اساسا برای تان مهم باشد که کی می رسید. وقتی بر فرآیند متمرکز می شوید، آن فعالیت برای تان لذت بخش تر خواهد شد. این ویژگی بازی ها است. وقتی کودک شما نیز با دوستانش بدو بدو بازی می کنند، به راستی نتیجه ی بازی تعیین کننده ی لذتی که برده اند نیست. کودک شما صبر نمی کند تا پایان بازی فرا برسد و متوجه شود که برنده شده است یا باخته است تا از بازی لذت ببرد. او از لحظه ی آغاز بازی تا پایان آن لذت برده است، چه نتیجه ی آن برد باشد چه باخت. از باخت شاید غمگین شود ولی در آخر شب، قبل از خواب، از آن روز به عنوان روزی خوش یاد خواهد کرد که با دوستش بازی کرده و لذت برده است.
بنابراین هر کاری که انجام می دهیم، برای خودش انجام دهیم. برای بازی گونه کردن هر کاری که می کنیم به فرآیند بیش از نتیجه اهمیت دهیم. نتیجه در پشت ذهن مان نقشی کمرنگ داشته باشد و بر حال متمرکز شویم. حتی اگر آن فعالیت به الذات لذتبخش نبود، راهی بیابیم که فعالیتی که انجام می دهیم را لذت بخش کنیم. شاید با اضافه کردن موسیقی، چاشنی خلاقیت، همراه کردن دیگران در آن فعالیت و ... این امر را میسر گرداند.
همچنین عواقب جدی بازی را حذف کنیم. یعنی هزینه ای که بابت نتیجه باید بپردازیم را تعدیل کنیم. به عبارتی اگر در فعالیت خود شکست خوردیم، مشکل جدی ای برای ما به وجود نیاید. برای مثال اگر شما بخش ناچیزی از مازاد پول خود را در بورس سرمایه گذاری کنید، با خیال راحت می توانید با سهام ها بازی کنید، چرا که اگر ضرر کنید، خطر جدی ای شما را تهدید نخواهد کرد، ولی اگر خانه ی خود را بفروشید، به خانه ی استیجاری بروید و پول آن را در سهام سرمایه گذاری کنید. آن فعالیت نمی تواند بازی گونه باشد، چرا که کوچکترین اشتباه عواقب جدی برای شما دارد. در نتیجه نمی توانید بر فرآیند تمرکز کنید و لذت ببریید. عواقب جدی گاهی به صورت واقعی و گاهی به صورت ذهنی حذف یا کمرنگ می شوند.
در بازی های عواقب جدی نیستند و هیچ خطری شما را تهدید نمی کند. بنابراین به جای این اضطراب، هیجان را تجربه مي كنيد. شايد بگوييد كه نمي توان عواقب جدي را از زندگي حذف كرد و همه چيز را به بازي گرفت. حق هم داريد و بسياري از موارد را نيز جدي بگيريد ولي اگر دقت كنيد از بين همين موارد جدي، موارد زيادي نيز مي يابيد كه به راستي حيات شما را تحت شعاع قرار نداده اند. در اين موارد مي توانيم عواقب آن موضوع را حداقل به صورت ذهني كمرنگ تر كنيم. براي مثال، اگر شما مدام با خود فكر كنيد كه خريد فلان ماشين يا گرفتن بلان مدرك مسئله ي مرگ و زندگي است (كه نيست) از تلاش براي به دست آوردن شان، لذت وافر نخواهيد برد. ولي اگر درس خواندن را تنها يكي از رويدادهاي جانبي زندگي خود بربشمريد، مي توانيد با بازي بازي درس بخوانيد و اتفاقا مدرك تان را نيز خواهيد گرفت به علاوه لذت اضافه تري ك برده ايد و منهاي استرس هاي متعدد.
1}. مفاهیم بازیگوشی و ذهن آگاهی ارتباط نزدیکی دارنند.
اضافه کردن نظر